محل تبلیغات شما

فلسفه ی وجود شر چیه؟ چرا باید توی این دنیا شر و بدبختی و مشکل و. وجود داشته باشه؟ چرا این دنیا فقط پر از خوبی و خیر نیست؟


احتمالا اینا سوال هاییه که هر کسی حداقل یک بار از خودش پرسیده و سعی کرده جوابِ مناسبی براش پیدا کنه. یکی از اولین و دمِ دستی ترین جواب هایی که غالبا به این سوال داده میشه اینه که خوبی در مقابلِ بدی معنی پیدا میکنه و اگه بدی و شر وجود نداشته باشه، خوبی و شر بی معنی و غیر قابل تعریف میشه. معمولا بعد از این جواب هم اینطور نتیجه گیری میشه که اگه هیچ بدی و مشکل و. تو دنیا وجود نداشت، انسان از خوبی و خیر لذت نمی برد.


ولی خب این جواب واضحا مشکل داره و قانع کننده نیست. اولا که این جواب یک ذهنیت اشتباه رو قطعی فرض میکنه: "برای چشیدن خوبی و لذت باید حتما قبلش سختی و عذاب بکشی". در صورتی که وما "نیازی نیست" که اینجوری باشه. این دنیا میتونست فقط پر از خوبی و لذت باشه و همه هم از این خوبی ها بهره مند بشن، بدون اینکه مجبور باشن هیچ بدبختی  و سختی و مشکلی رو تحمل کنن. این موضوع که دنیای ما در واقعیت جوریه که خوبی و بدی در کنار هم دیده میشه و آدم باید برای رسیدن به رفاه و لذت سختی بکشه، به این معنی نیست که تنها حالت موجود و ممکن همینه و هیچ Alternative عه دیگه ای ممکن نیست (شاید حالت های Alternative برای ما غیر عملی بنظر بیان؛ ولی بحث بر سرِ اینه که بهرحال ممکن الوجود هستن و دنیا میتونست به اون صورت بوجود بیاد). گواه این ادعا هم ادیان و مکتب های مختلف هستن که همگی به نوعی وجود یک بهشت رو وعده دادن که سرشار از خوبی و خیره و هیچ ناراحتی و مشکلی در اون وجود نداره؛ بنابراین این موضوع که دنیای ما هم میتونست همچین جایی باشه و وما نیای  نیست که به شکلِ فعلی باشه، هم خیلی عجیب و غیر منطقی نیست.

و اما مشکل دوم که به مراتب جدی تره اینه که این گزاره فرض میکنه برای معنی پیدا کردن خوبی، باید حتما بدی هم وجود داشته باشه، چون این دو تا متضاد هستن؛ در حالی که این موضوع هم درست نیست. خوبی / رفاه / لذت / خیر انواع و درجات مختلف داره. آیا همه لذت ها برابر هستن؟ قطعا نه. ما از انجام بعضی کار ها بیشتر لذت میبریم و از انجام بعضی کار های دیگه کمتر! بنابراین حتی اگر هیچ بدی ای وجود نداشته باشه، باز هم خوبی معنا پیدا میکنه؛ چون درجات مختلف از خوبی وجود داره و انسان میتونه این درجات رو افتراق بده. دقیقا مثل وجود نور و تاریکی؛ معنی پیدا کردنِ نور در گروی وجودِ تاریکی نیست! حتی اگه تاریکی وجود نداشته باشه هم انسان میتونه فرضا بین نور شمع و نور خورشید تفاوت قائل بشه.

خب حالا برمیگردیم سرِ سوالِ اول: بالاخره فلسفه وجود شر چیه؟ خب ظاهرا هنوز مشخص نیست، شایدم هیچ وقت نفهمیم؛ ولی چیزی که میشه تقریبا با قطعیت گفت اینه که فلسفه وجود شر هر چی که باشه، این جواب ساده و ابلهانه ای که اول متن اومد نیست.


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها